چوگان

تاریخچه چوگان

این بازی از نزدیک ۶۰۰ سال قبل از میلاد در ایران شکل گرفت و در زمان هخامنشیان بازی می‌شده‌است. چوگان به هنگام کشور گشایی داریوش اول در هند، در آن سرزمین رواج یافت. همچنین در دوره ساسانیان بخشی از فرهنگ، بازی‌های این دوره بوده‌است.

پس از اسلام تازیان بازی چوگان را از ایرانیان آموختند و آن را “صولجان” نامیدند. رودکی نخستین شاعری است که پس از اسلام از چوگان گفتگو می‌کند و فردوسی نیز فراوان از آن نام می‌برد. فردوسی قصهٔ چوگان بازی سیاوش و افراسیاب را به نظم درمی‌آورد و در جای دیگری می‌گوید:

همه کودکان را به چوگان فرست بیارای گوی و به میدان فرست

سعدی، حافظ، ناصرخسرو و مولانا هم به چوگان اشاره کرده‌اند.

مغولان پس از حمله به ایران و در زمانی که با فرهنگ و هنر ایران آشنا می‌شوند چوگان بازی را نیز یاد گرفته و در سراسر امپراطوری وسیع خود رواج می‌دهند. می‌توان گفت که گرایش کشورهای شرق آسیا به چوگان به همین دلیل است. از این دوره به‌عنوان جدّی‌ترین برهه خروج چوگان از ایران یاد می‌شود.


چوگان در دوره صفویه به شکوفایی رسید.

اسناد تاریخی نشان داده‌اند که شاه عباس چوگان باز بوده‌است و حتی پیش از اینکه به اصفهان بیاید در قزوین که پایتخت ایران بوده چوگان بازی می‌کرده‌است. همچنین میدان نقش جهان اصفهان برای چوگان بازی بنا نهاده شده بود. اروپاییان در زمان صفویان و در زمان استعمار خود در هند، با این بازی آشنا شدند و افسران انگلیسی نیز به‌طور حرفه‌ای چوگان را در باشگاه کلکته آموخته و با خود با انگلیس بردند. بعدها نیز ورزش‌هایی از قبیل گلف و هاکی پدید آوردند که دسته‌های استفاده شده در این بازی‌ها به همان چوب چوگان برمی‌گردد. در سال ۱۸۶۰ (میلادی) چوگان در انگلیس متداول می‌شود. سپس از این کشور بازی به آمریکای جنوبی می‌رود و به شدت رواج می‌یابد چنانکه اکنون چوگان در آمریکای جنوبی از همه جای دنیا بیشتر بازی می‌شود و طرفداران بسیاری نیز دارد.

این ورزش در ایران پس از صفویان کم‌کم رو به فراموشی رفت. البته در زمان پهلوی، در ارتباط با اروپاییان، چوگان دوباره مورد توجه قرار گرفت، ولی مانند گذشته رواج نیافت. امروزه سعی می‌شود توجه بیشتری به این ورزش نشان داده شود.

چوگان بازی بی‌انگیزه‌ای نبوده‌است و کاملاً یک بازی استراتژیک است که آمادگی سوار و اسب را با هم نیاز داشته‌است. سوار و اسب در بازی چوگان مشق رزم میکرده‌اند. اسب وقتی مقابل مانعی قرار می‌گیرد، فرار می‌کند اما اسب چوگان به سمت مانع رفته و خود را در شرایطی قرار می‌دهد که سوار، چوگان بزند. اسبی که خود با شرایط چوگان باز در میدان تطبیق می‌دهد براحتی در میدان جنگ نیز حضور می‌یابد.

چوگان و ادبیات

با نگاهی به تاریخ ادبی ایران و بررسی جایگاه چوگان در ادبیات و اشعار فارسی با توجه به قدمت این بازی و ریشه داشتن آن در فرهنگ و تاریخ این کشور می توان به نتایج زیر دست پیدا کرد:

– در شعر فارسی به وسایل و ابزار ورزش چوگان از جمله: چوگان، گوي، اسب، میدان و لباس مخصوص آن اشاره شده است. در دو اثر ویژه گوي و چوگان، کارنامۀ قاسمی گنابادي و حالنامۀ عارفی هروي ضمن توصیف اسب، به آراستگی اسب و چوگانباز و حتی رنگ لباس او نیز اشاره شده است.

– شاعران، براي بیان مفاهیم مجازي و عاشقانه از این ابزار بهره بردهاند. براي مثال با استفاده از آرایۀ تشبیه، چوگان را با سه دیدگاه متفاوت در شعر خود به کار گرفته اند: الف) دیدگاه مثبت مانند: چوگان ظفر، فضل، سعادت و … . ب) دیدگاه منفی مثل: چوگان طعنه و ملامت و … .ج) دیدگاه بینابین مانند: چوگان خدمت، حوادث و. … . همچنین انواع گوي را در شعر فارسی میتوان با تقسیم بندي خاصی، اینگونه طبقه بندي نمود: الف) توجه به عاشق: گوي سر و دل و اشک عاشق. ب) توجه به معشوق: گوي خال و زنخدان و غبغب معشوق. ج) گوهاي مجازي: گوي قدر و تدبیر و کفایت و … . د) بهره وري از عناصر آسمانی: گوي ستاره، زهره و خورشید و ….

– شاعران اهداف چوگان را، تفریح و آمادگی براي رزم بیان کرده اند.

– بازیکنان این ورزش، در رده هاي سنّی کودکان و بزرگسالان بوده و از لحاظ جنسیتی، هم مردان و هم زنان بدین ورزش پرداخته و از نظر طبقات اجتماعی به شاه، خسرو، کاردان، هنرجو و … اشاره شده که همه از اقشار مثبت جامعه هستند و از موقعیت و منزلت اجتماعی بالایی برخوردارند.

– شاعران به دلیل آشنایی مردم با این ورزش، در اشعارشان از اصطلاحات مخصوص آن، استفاده کرده اند، از جمله: خم چوگان، زخم چوگان، نوزخمه و … همچنین واژه هاي گوي و چوگان در آرایه هاي ادبی نظیر تشبیه و کنایه، نمود مییابد.

– در اشعار فارسی، انواعی براي این ورزش، میتوان یافت از جمله: دوچوگان و تفاوت ورزش کودکان و جوانان.

– اگر چه در برخی از اشعار در کنار چوگان، از واژة ترکان استفاده شده اما ایرانی بودن این ورزش را زیر سؤال نمیبرد زیرا در این موارد، زیبایی ترکان و تاخت و تاز ایشان و تحول واژهاي در طول زمان مد نظر است.

– از آنجا که شعر فارسی، آینۀ تمام نماي اخلاق ایرانی- اسلامی است؛ شاعران براي بیان مفاهیم اخلاقی از گوي و چوگان بهره برده اند.

– اگرچه توصیف کامل این ورزش، در جایی دیده نشد اما تنها با بررسی بخشی از شاهنامه در ،” هنر نمودن سیاوش پیش افراسیاب ” ملاحظه میشود فردوسی، تصویر دقیقی از این ورزش را به نمایش گذاشته که از جزئیترین موارد، مانند: زمان و هدف بازي، قواعد آنکه شامل توضیحاتی راجع به مهارت، وسعت و اندازه میدان، آیین یارکشی و انتخاب همراه، تعداد بازیکنان، رسم بوسیدن گوي به منظور بزرگداشت و احترام و … تا عالیترین مفاهیم این ورزش، مثل: آگاهی از تأثیر موسیقی در ورزش، توجه به اصول روانشناسی، نظر ویژه به جامعه شناسی ورزش چون تسامح، مدارا و رقابت، اشاره به اخلاق ورزشی، از قبیل: تواضع، رعایت حقّ میزبانی، پاسداشت حرمت بزرگان و تکیه بر اصل جوانمردي را دربرمیگیرد.

عنبرین چوگان زلفش را گر استقصا کنی زیر هر مویی دلی بینی که سرگردان چو گوست (سعدی)

خمیده بیدش از سوداي خورشید بلی رسم است چوگان کردن از بید (خسرو و شیرین)

عاشقان گوي اند در چوگان یار گوي را با دست و یا با پا چه کار؟ (دیوان شمس)

از سیم سرشک گوي میساخت در صحن دو دیده، گوي میباخت (عارفی)

زلف و خالش را شناسد هر کسی چوگان و گوي در خور آمد گوي چوگان را و چوگان گوي را (امیر معزی)

به هر کویی پریرویی به چوگان میزند گویی تو خود گوي زنخ داري بساز از زلف چوگانی (سعدی)

عشقبازي کار بازي نیست اي دل سر بباز زان که گوي عشق نتوان زد به چوگان هوس (حافظ)

سیاوش بدو گفت فرمان تو راست سواران و میدان و چوگان تو راست (شاهنامه)
می و رامش و زخم چوگان و کار بزرگی و برخوردن از روزگار (شاهنامه)

نیاسود لشکر زمانی ز کار چوگان و تیر و نبید و شکار (شاهنامه)

بیفگند چوگان، کمان برگرفت زه و تور از او دست بر سر گرفت (شاهنامه)

چهار چیز گزین بود خسروان را کار نشاط کردن چوگان و رزم و بزم شکار (فرخی)

ز چوگان و گوي اندر آمد نخست که طفلی تو بازي به این کن درست (شرفنامه)

نظامی در چوگان باختن خسرو با شیرین، دختران همراه شیرین را چنین توصیف میکند:

به مردي هر یکی اسفندیاري به تیرانداختن رستم سواري

به چوگان، خود چنان چالاك بودند که گوي از چنبر گردون ربودند (خسرو و شیرین)

بیا اي زلف چوگان حکم داري که چون گویم در این میدان (دیوان شمس)

چوگان حکم در کف و گویی نمیزنی باز ظفر به دست و شکاري نمیکنی (حافظ)

جز تو فلک را خم چوگان که داد دیگ جسد را نمک جان که داد (مخزن الاسرار)

سرش زیرپاي اندر آمد چو گوي که آید همی زخم چوگان به روي (شاهنامه – داستان دوازده رخ)

اي در خم چوگان قضا همچون گو چپ میخور و راست میبرو هیچ مگو (بابا افضل)

سعدیا حال پراکندة گوي آن داند که همه عمر به چوگان کسی افتاده است (سعدی)
ز چوگان او گوي شد ناپدید تو گفتی سپهرش همی برکشید (شاهنامه)

آدم نوزخمه درآمد به پیش تا برد آن گوي به چوگان خویش (مخزن الاسرار)

از کف ترکی سیاه چشم پریروي قامت چون سرو و زلفکانش چوگان

زان می خوشبوي ساغري بستاند یاد کند روي شهریار سجستان (رودکی)

چو ترکان به تندي بیاراستند همی بردن گوي را خواستند (شاهنامه)

من قصۀ خویشتن بدو چون گویم ترك است و به چوگان بزند چون گویم (سعدی)

پاي ز سر ساخته و سر ز پاي گويصفت گشته و چوگاننماي (مخزن الاسرار)

از آن خورشید بر گرد جهان سرگشته میگردد که خود را در خم زلف چو چوگان تو اندازد (صائب)

چو پیران و نستیهن جنگجوي چو هومان که برداشتی ز آب گوي (شاهنامه)

به چندین حیلت و حکمت که گوي از همگنان بردم به چوگانم نمی افتد چنین گوي زنخدانی (سعدی)

اي گوي حسن برده ز خوبان روزگار مسکین کسی که در خم چوگان چو گو بود (سعدی)

ملک را گوي در چوگان فکندند شگرفان شور در میدان فکندند (خسرو و شیرین)

در سلاح و سواري و تک وتاز گوي برد از سپهر چوگانباز (هفت پیکر)

دشمن که نمیخواست چنین روز(کوس) بشارت همچون دهلش پوست به چوگان بدریدیم (سعدی)
که با گوي و چوگان به میدان شویم زمانی بتازیم و خندان شویم (شاهنامه)

ز هر کس شنیدم که چوگان تو نبینند گردان به میدان تو … (شاهنامه)

از آن پس به چوگان بر او کار کرد چنان شد که با ماه دیدار کرد

ز چوگان او گوي شد ناپدید تو گفتی سپهرش همی برکشید … (شاهنامه)

به تیر و به چوگان و زخم سنان به هر دانشی گرد کرده عنان (شاهنامه)

همان زخم چوگان و تیر و کمان هنرجوي را دور از بد بدگمان (شاهنامه)

همه یار شاهند تنها منم نگهبان چوگان اینها منم (شاهنامه)

گر ایدون که فرمان دهد شهریار بیارم از ایران به میدان، سوار (شاهنامه)

مرا یار باشند در زخم گوي بر آن سان که آیین بود بر دو روي (شاهنامه)

سیاوش چنین گفت با شهریار که کی باشدم دست و چوگان به کار

برابر نیارم زدن با تو گوي به میدان هماورد دیگر بجوي (شاهنامه)

چوگان میراث نیاکان

ما ایرانیان از دیرباز با اسب زندگی کردیم و سروکار ما با اسب آنقدر زیاد بوده که اسامی آن‌ها بر روی انسان‌ها نیز گذاشته شده است. مثلا می‌گوییم تهماسب یعنی اسب نیرومند، لهراسب یعنی اسب‌ تندرو. یعنی زندگی ما آنقدر با اسب‌ها عجین شده بود که گویی در طول تاریخ این دو (اسب و انسان) از هم جدانشدنی بودند. همچنین در شاهنامه این پیوستگی انسان و اسب (رستم و رخش) نیز منعکس شده است. فردوسی معتقد است انسان‌ها در رزم و بزم با اسب‌ها کنار هم بودند و این نماد همبستگی انسان ایرانی با اسب است.
هرچه از دوران گذشته به امروز می‌آییم و به تمدن جدید نزدیک می‌شویم میان اسب و انسان جدایی می‌افتد و اسب به حاشیه رانده می‌شود. همان‌طور که زمانی چوگان بسیار کمرنگ شده بود و بسیاری از ایرانیان فراموش کرده بودند که پدران و نیاکان ما ورزشی به‌نام چوگان داشتند. امروز با نشر این کتاب امیدواریم دوباره چوگان در رسانه‌ها و اذهان مطرح شود.
خرد ایرانی باعث شد که برخی از رسوم و آداب ایرانیان پس از تغییر دین با شگرد دیگری به نسل‌های آینده منتقل شود. بازی گوی و چوگان یکی از این سنت‌هاست که نیاکان خردمند ایرانی تلاش کردند تا آن را به شکلی به نسل‌های بعدی منتقل کنند. آنها به این فکر افتادند که چوگان را با انتقال به ادبیات و عرفان زنده نگه‌دارند.
شاید به همین خاطر است که شاهنامه از چوگان سخن می‌گوید. مولانا با اشعار عرفانی‌اش نیز از چوگان غافل نشده است. حافظ نیز با ظرافت‌های خاص خود از چوگان نقل می‌کند بازی‌ای که بسیار شادی‌بخش است و مانند نماد شیروخورشید و فروهر نماد ایرانی است.

نگاهي به تاريخچه “چوگان در ايران و جهان”
آغاز و سرمنشاء پيدايش اين ورزش به عهد باستان تعلق دارد، طبق اسناد تاريخي اين ورزش از۵۲۵ سال قبل از ميلاد مسيح تا كنون داراي قدمت مي باشد.
به گزارش خبرنگار سرويس ورزشي باشگاه خبرنگاران، چوگان از ورزشهای کهن ایرانی است که امروزه به ورزشی جهانی تبدیل شده است، این رشته به دلیل رواج در میان پادشاهان و بزرگان به بازی شاهان معروف است، نام چوگان از نام چوبی که در آن استفاده می‌شود برگرفته شده‌است، این بازی در ابتدا عنوانی نظامی و جنگی داشت و سوارکاران ایرانی در آن استعداد اسب‌های جنگی خود را به نمایش می‌گذاشتند.

امروزه بیش از ۷۷ کشور مسابقات و برنامه‌های ویژهٔ چوگان برگزار می کنند. چوگان همچنین از جمله ورزش‌هایی است که از سال ۱۹۰۰ (میلادی) تا سال ۱۹۳۹ (میلادی) به عنوان یک ورزش درمسابقات جهانی المپیک بازی شده و هم اکنون نیز از سوی کمیته بین‌المللی المپیک به عنوان یکی از ورزش‌های جهانی شناخته شده است اما این ورزش در زادگاه خود ایران چندان مورد اقبال عمومی نیست.

تاریخچه
این بازی از حدود ۶۰۰ قبل از میلاد در ایران شکل گرفت و در دوره هخامنشیان بازی می‌شده است. چوگان به هنگام کشور گشایی داریوش اول در هند، در آن سرزمین رواج یافت. همچنین در دوره ساسانیان بخشی از فرهنگ بازی‌های این دوره بوده است.

رودکی اولین شاعری است که پس از اسلام از چوگان صحبت می‌کند و فردوسی نیز به کرات از آن نام می‌برد. فردوسی قصهٔ چوگان بازی سیاوش و افراسیاب را به نظم درمی‌آورد و در جای دیگری می‌گوید:

همه کودکان را به میدان فرست برای دیدن گوی و چوگان فرست

سعدی، حافظ، ناصرخسرو و مولانا هم به چوگان اشاره کرده‌اند.

مغولان پس از حمله به ایران و در زمانی که با فرهنگ و هنر ایران آشنا می‌شوند چوگان بازی را نیز یاد گرفته و در سراسر امپراطوری وسیع خود رواج می‌دهند. می‌توان گفت که گرایش کشورهای شرق آسیا به چوگان به همین دلیل است. از این دوره به‌عنوان جدّی‌ترین برهه خروج چوگان از ایران یاد می‌شود.

يك اثر نگارگري كه بازي چوگان را نمايش مي دهد.

چوگان در دوره صفویه به شکوفایی رسید.
اسناد تاریخی نشان داده اند که شاه عباس چوگان باز بوده است و حتی پیش از اینکه به اصفهان بیاید در قزوین که پایتخت ایران بوده چوگان بازی می‌کرده است. همچنین میدان نقش جهان اصفهان برای چوگان بازی بنا نهاده شده بود. اروپاییان در زمان صفویان و در زمان استعمار خود در هند، با این بازی آشنا شدند و افسران انگلیسی نیز به طور حرفه‌ای چوگان را در باشگاه کلکته آموخته و با خود با انگلیس بردند. بعدها نیز ورزش‌هایی از قبیل گلف و هاکی پدید آوردند که دسته‌های استفاده شده در این بازی‌ها به همان چوب چوگان برمی‌گردد. در سال ۱۸۶۰ (میلادی) چوگان در انگلیس متداول می‌شود. سپس از این کشور بازی به آمریکای جنوبی می‌رود و به شدت رواج می‌یابد چنانکه اکنون چوگان در آمریکای جنوبی از همه جای دنیا بیشتر بازی می‌شود و طرفداران بسیاری نیز دارد.

این ورزش در ایران پس از صفویان کم کم رو به فراموشی رفت. البته در زمان پهلوی، در ارتباط با اروپاییان، چوگان دوباره مورد توجه قرار گرفت، ولی مانند گذشته رواج نیافت. امروزه سعی می‌شود توجه بیشتری به این ورزش نشان داده شود. همچنین اقداماتی برای تاُسیس زمین‌هایی سرپوشیده برای زنان انجام شده‌است.

چوگان بازی بی‌انگیزه‌ای نبوده است و کاملا یک بازی استراتژیک است که آمادگی سوار و اسب را با هم نیاز داشته است. سوار و اسب در بازی چوگان مشق رزم میکرده اند. اسب وقتی مقابل مانعی قرار می‌گیرد، فرار می‌کند اما اسب چوگان به سمت مانع رفته و خود را در شرایطی قرار می‌دهد که سوار، چوگان بزند. اسبی که خود با شرایط چوگان باز در میدان تطبیق می‌دهد براحتی در میدان جنگ نیز حضور می‌یابد.

اصول اولیه
چوگان را با عناوین مختلف از جمله “ورزش پادشاهان” یا “پادشاه ورزش ها” می شناسند، اما برای اینکه بتوانید چوگان بازی کنید نیازی نیست حتما پادشاه باشید. امکانات مورد نیاز چوگان چندان دور از دسترس نیست و به همین دلیل در سالیان اخیر این ورزش عمومیت یافته است. مهارت در این بازی مستلزم ترکیب توانایی های فیزیکی فرد و زبردستی در سوارکاری است. تاکتیک های این بازی به فوتبال و هاکی شباهت بسیاری دارد. سرعت، دقت، قوای جسمی و تیزبینی، لازمه موفقیت در مسابقات چوگان است.

مشخصه‌های زمین چوگان
طول و عرض زمین چوگان به ترتیب ۲۷۴ و ۱۴۵ متر است (البته در کشور ایالات متحده آمریکا و آرژانتین این ابعاد کمی از استاندارد رایج بزرگ‌تر می‌باشد). طول دروازه نیز ۷ متر می‌باشد.

زمين چوگان

مدت زمان مسابقه
یک بازی چوگان به ۶ دوره زمانی (چوکه) که هر کدام ۷ دقیقه می‌باشد تقسیم می‌شود. البته این استاندارد مربوط به کشور انگلستان می‌باشد ولی در آرژانتین و آمریکا این مدت زمانی به هشت قسمت تقسیم شده و بین هر چوکه استراحتی معادل۳ دقیقه و بین دو نیمه ۵ دقیقه در نظر گرفته می‌شود.

تعداد بازیکنان
در هر تیم چهار نفر بازی می‌کنند. نفر اول یک مهاجم است و کار او حمله و نیز کمک به مدافع است. نفر دوم نیز مهاجم است، ولی وظیفه او در دفاع مهم‌تر است. نفر سوم که معمولاً بهترین بازیکن تیم است، وظیفه دارد تا حرکات دفاعی را به ضد حمله تبدیل کند. نفر چهارم نیز مدافع است و وظیفه دارد توپ را از دروازه دور کند. از آن جایی که چوگان بازی‌ای با روند سریع است، امکان دارد بازی کنان یک تیم در قسمت‌های مختلفی از زمین قرار گیرند که مربوط به وظیفه بازیکن دیگر باشد. در این حالت باید وظایف آن بازیکن را انجام دهند تا به جای خود بازگردند.

هدف و قوانین بازی
هدف این بازی فرستادن توپ در دروازهٔ حریف می‌باشد. هنگامی که توپ از پشت دروازه خارج می‌شود، پرتاب توپ به تیم مورد حمله قرار گرفته تعلق می‌گیرد، مگر این که خود این تیم باعث خارج شدن آن شده باشد. در این صورت به تیم مقابل یک پرتاب آزاد (از ۸۴ متری محل خروج) تعلق می‌گیرد. پس از هر گل، دو تیم زمین خود را تعویض می‌کنند و داور توپ را در مرکز زمین قرار می‌دهد. در صورتی که دو تیم برابر شوند، وقت اضافی به آن‌ها تعلق می‌گیرد و اولین تیمی که گل بزند برنده اعلام می‌شود. هنگامی که بازیکنی به سمت جهتی که توپ در آن پرتاب شده‌است می‌تازد، تقدم با اوست در صورتی که (و تنها در این صورت) که توپ در سمت راست او باشد. در این صورت هیچ بازکنی اجازه ندارد راه او را سد کند، مگر آن که در فاصلهٔ معقولی قرار گیرد که هیچ جای خطر نباشد.

تيم بانوان چوگان ايالات متحده

خطاهای ورزش چوگان
۱- قطع مسیر سوارکاری که در طول مسیر خود در حال زدن توپ است و با این کار، انداختن جان او در مخاطره.

۲- ضربه زدن از جهت مخالف (از سمت چپ).

۳- سوارکاری و یا زدن ضربه به شکلی که برای سایر سوارکارها خطرناک باشد.

انواع جریمه‌های بازی چوگان
۱- احتساب یک گل برای تیم مقابل درصورت برخورد خطرناک و یا خطای عمد در نزدیکی دروازه.
۲- زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۲۷ متری در جهت مخالف دروازه، و قرار گرفتن مدافعین در پشت خط دروازه. مدافعین تنها زمانی اجازهٔ دخالت دارند که ضربه زده شود.
۳- زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۳۶ متری با همان شرایط.
۴- زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۵۴ متری به طوری که هیچ مدافعی تا فاصله ۲۷ متری نقطه زدن توپ قرارداشته باشد.
۵- زدن یک ضربه آزاد از وسط زمین (بدون وجود قانونی مانند آفساید و… مانند فوتبال).
۶- زدن یک ضربه آزاد از محل وقوع خطا. در این شرایط هیچ مدافعی نباید تا فاصله ۲۷ متری از نقطه زدن ضربه قرار داشته باشد.
۷- کورنر مانند فوتبال وجود ندارد ولی حرکتی مشابه به شکل زیر انجام می‌گیرد: یک ضربه آزاد از فاصله ۵۴ متری دروازه به این شرط که مدافعین در فاصله ۲۷ متری از زدن ضربه قرارداشته باشند.

داوری در چوگان
بازی چوگان توسط دو سر داور و یک داور قضاوت می‌شود. سرداوران برای اینکه در کم و کیف بازی قرار داشته باشند سوار بر اسب می‌باشند. در صورت توافق بین کاپیتان‌های دو تیم می‌توان قضاوت را به دو سرداور واگذار کرد ولی در صورت عدم توافق بین آن دو، تصمیم گیری حکم قطعی به عهده داور سوم است.

شروع مسابقه چوگان
در ابتدای شروع مسابقه، هر دو تیم در میانه زمین و پشت خط میانی صف آرایی کرده و چیدمان مخصوص به خود را می‌گیرند. سپس داور توپ را از فاصله ۶/۴ متری به میان آنها پرتاب می‌کند و بازی با تصاحب توپ از طرف یکی از دو تیم شروع می‌شود.

يك نگارگري كه بازي چوگان را نمايش مي دهد.

توقف بازی
توقف مسابقه چوگان در شرایط معمولی فقط در زمان پایان یک چوکه، جهت استراحت و تعویض اسب‌ها صورت می‌گیرد، ولی اگر در میان یک چوکه یکی از اتفاقات زیر رخ دهد داور می‌تواند دستور توقف بازی را صادر نماید:

زمین خوردن یکی از اسبها در حین مسابقه.

مصدوم شدن یک اسب بر اثر سانحه و یا اتفاقی غیر منتظره برای یکی از اسب‌ها (در صورت زمین خوردن سوار کار از اسب به طوری که اتفاق جدی برای سوارکار رخ نداده باشد، بازی همچنان ادامه خواهد داشت.).

نحوه ثبت امتیازات
زمانی یک امتیاز برای تیمی ثبت می‌شود که توپ از خط دروازه آشکارا بگذرد و داور صحت آن را تصدیق نماید. در صورتی که توپ به قسمت فوقانی دروازه برخورد کند ثبت امتیاز مشروط به تاُیید داور است.

اسب‌های چوگان
در ورزش چوگان معمولاً از اسبهای کوتاه قد استفاده می‌شود، بدین منظور پونی‌ها از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. در یک بازی معمولاً از یک اسب حداکثر در دو چوکه استفاده می‌شود، البته باید بین آن‌ها یک چوکه استراحت به اسب داده شود.

وسائل ضروری اسب در حین مسابقه چوگان
بانداژ برای حفاظت چهار ساق اسب به منظور عدم برخورد ضربات توپ و یا چوب چوگان به ساق‌ها.

انتخاب افسار (دهنه، لگام) مناسب جهت کنترل هرچه بهتر اسب در حین مسابقه.

وسائل ضروری سوارکار
کلاه ایمنی مخصوص چوگان
دستکش
شلاق چوگان که اندازه آن تقریباً معادل ۱۰۶ سانتیمتر می‌باشد و علت آن نیز سهولت استفاده از آن حین مسابقه‌است.
چکمه سوارکاری بدون بند
زانوبند
اندازه چوب چوگان و توپ
چوب چوگان دارای طولی معادل ۱۲۹ سانتیمتر می‌باشد که انتهای آن به صورت استوانه‌ای است. معمولاً برای ساخت آن از چوب بامبو یا چوب‌های سبک و مقاومی همچون چوب درخت خرمالو استفاده می‌شود. قطر توپ حدود نیز ۲۵/۸ سانتیمتر است و در حدود ۱۴۱-۱۲۷ گرم وزن دارد، جنس توپ از چوب بید و یا بامبو می‌باشد. البته در بازی‌های تمرینی از نوع پلاستیکی و فومی آن هم استفاده می‌شود.

چوب چوگان

توپ چوگان